آزار چگونه بر عزت نفس تاثیر میگذارد؟
کودکان وقتی مورد احترام و پرورش قرار گیرند، میآموزند که ارزشمندند. بدین طریق توانایی و اطمینان در آنها رشد می یابد، احساس خوبی دربارهی آنچه که هستند و آنچه که خواهند شد، پیدا می کنند و به درجه ای از امنیت می رسند ، که قادر باشند چالشهای جدید را تجربه کنند.
وقتی کودکان مورد آزار قرار می گیرند ، فرایند رشد و عزت نفس آنها مختل میشود، مرزهایشان به هم می ریزد، جسارت "نه" گفتن را از دست می دهند و خود را در کنترل زندگی خود عاجز می بینند.
اگر کودکان آنچه را که برایشان اتفاق افتاده برای دیگران تعریف کنند، ممکن است مورد بی توجهی قرار گیرند ، تهمت دروغ گویی به آنها زده شود و آنقدر گفته هایشان، تحریف یا انکار شود که آنها را متقاعد کند که در معرض دیوانگی اند.
ممکن است کودک به جای اینکه فرد آزاردهنده را مقصر بداند، به این باور برسد که این خود اوست که مقصر است ، شایستگی این را ندارد که کسی از او مراقبت کند و در واقع حقش بوده که آزار ببیند. کودک احساس انزوا و تنهایی میکند.
به بسیاری از کودکان آزاردیده مستقیما گفته میشود که هرگز موفق نمیشوند، احمقند یا تنها به درد رابطهی جنسی میخورند. با دریافت چنین پیامهایی، سخت است که به خود باور داشته باشی.
بسیاری از نجاتیافتگان چنین حسهایی دارند:
- بد، کثیف یا شرمزده
- بیقدرت، مثل یک قربانی
- متفاوت از دیگران
- این که در عمق وجودشان، چیزی سر جای خود نیست.
- این که اگر مردم واقعا آنها را میشناختند، ترکشان میکردند.
بعضی نجاتیافتگان:
- از خود متنفرند.
- احساس فلجشدگی یا بیانگیزگی میکنند.
- نمیتوانند از خود در شرایط خطرناک حمایت کنند.
- در بزرگسالی قربانی شدن (تجاوز، توهین، ضرب و جرح) مکرر را تجربه کردهاند.
- با احساسات خودـویرانگر دست و پنجه نرم کردهاند یا میل به خودکشی دارند.
اغلب نجاتیافتگان در این زمینهها مشکل دارند:
- شناخت نیازهای خود
- مراقبت و پرورش خود
- احساس خوب داشتن
- اعتماد به دریافتهای شهودی خود
- شناسایی علایق، استعدادها یا اهداف خود
برخی نجاتیافتگان:
- از موفقیت میترسند.
- نمیتوانند به اهدافی که تعیین کردهاند برسند.
- احساس میکنند هرگز نمیتوانند در زندگی خود پیشروی کنند.
- احساس میکنند باید بینقص باشند.
- برای جبران احساس ناشایستگی به کار یا دستاوردهای افراطی پناه میبرند.
- همهی بخشهای کودکی خود را فراموش میکنند.