بخش یک

بخش یک:
ارزیابی و مراقبت

آثار:
تشخیص صدمه

«مردم به من می‌گویند: «چرا حالا حرفش را پیش می‌کشی؟» چرا؟ چرا؟ چون بر همه‌ی ابعاد زندگی‌ام سلطه داشته استبه هر شیوه‌ی ممکن به من آسیب زده استهرچیز با ارزشی را در زندگی‌ام خراب کرده استاین ماجرا مرا از داشتن یک زندگی احساسی آسوده بازداشته استمن نمی‌توانسته‌ام در جهان موفق باشماگر کودکی آسوده‌ای داشتم، امروز می‌توانستم هر چیزی باشممی‌دانم که بار هر چیزی که اکنون اداره‌اش نکنم، ابه آنچه باید در ادامه‌ی زندگی‌ام حمل کنم، اضافه می‌شوداهمیتی نمی‌دهم که 500 سال پیش رخ داده باشداین ماجرا در تمام این مدت بر من تاثیر گذاشته است و اهمیت داردبسیار اهمیت دارد

جنی‌رز لَوِندر

آثار بلندمدت آزار جنسی کودک می‌تواند چنان فراگیر باشد که گاهی بسیار دشوار است دقیقا مشخص کرد که این آزار چه آسیبی زده استاین تجربه می‌تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهدادراکت از خود، روابط جنسی، جنسیت، تربیت فرزندان، کار و حتی سلامت عقلبه گفته‌ی یک نجات‌یافته:

این شبیه تصاویری است که از مجله هایلایتز فور چیلدرن به یاد می‌آورمدوچرخه‌ای در درخت پنهان بود، موزی از یک ماشین می‌رویید و همه‌ی مردم سروته بودندشرح زیر عکس این بود: «کجای این تصویر نادرست است؟» اما تعداد چیزهای نادرست یا نابه‌جا آن‌قدر زیاد بود که اغلب آسان‌تر بود بپرسیم «کجای این تصویر درست است؟»

بسیاری از نجات‌یافتگان چنان درگیر نجات دادن خود بوده‌اند که نتوانسته‌اند به شیوه‌هایی توجه کنند که آزار به آنها آسیب زده استاما تا زمانی که تاثیر آزار را تشخیص ندهی، نمی‌توانی بهبود یابی.
از آن‌جا که آزار جنسی تنها یکی از عوامل تاثیرگذار بر رشد تو بوده، همیشه آسان نیست که آثار آن را از آثار دیگر تجربه‌ها در زندگی‌ات تفکیک کنیآیا مشکل تو در اعتماد به دیگران به دلیل آزار جنسی‌ات در نه سالگی است، یا به دلیل الکلی بودن مادرت یا به این دلیل که وقتی کوچک بودی، ساعت‌ها تنها گذاشته می‌شدی؟ آنچه که ما امروز هستیم، محصول روابط متقابل صدها عامل است.
نحوه‌ی برخورد با آزار در زمان کودکی می‌تواند نقش زیادی در آثار متعاقب آن داشته باشداگر افشای آزار جنسی از سوی کودک با برخورد مهربانانه و مداخله‌ی اثربخش مواجه شود، فرایند بهبود بلافاصله آغاز می‌شوداما اگر کسی به دردت توجه نکرده یا پاسخ نداده باشد، احساس رهاشدگی یا تنهایی کرده‌ایاگر سرزنش شده باشی، حرفت را باور نکرده باشند یا آسیب‌های بیش‌تری دیده باشی، صدمه پیچیده‌تر شده است و شیوه‌های سازگار شدن با آزار ممکن است به مشکلات بیش‌تری منجر شده باشد.
تاثیر آزار بر همه‌ی نجات‌یافتگان یک‌سان نیستممکن است در یک بعد از زندگی خود موفق باشی و در بعدی دیگر نهممکن است در کار و پرورش فرزندت توان‌مند اما در رابطه‌ی جنسی با مشکل روبه‌رو باشیبرخی از زنان نوعی احساس ایرادگیری همیشگی دارند که یک جای کار می‌لنگدبرای گروهی دیگر، آسیب چنان فراگیر بوده که به نظر می‌رسد هیچ‌چیز در امان نمانده است:

تا جایی که می‌دانم، همه‌ی زندگی‌ام از من ربوده شدمن چیزی نبودم که می‌توانستم باشموقتی جوان بودم همه‌ی آموزشی را که می‌توانستم داشته باشم، دریافت نکردمخیلی زود ازدواج کردمپشت سر هم‌سرم پنهان شدمبا دیگران رابطه‌ای نداشتمزندگی غنی‌ای نداشته‌امهیچ‌وقت دیر نیست،‌ اما من تا سی و هشت سالگی شروع به درمان نکردم و همه‌چیز را نمی‌توان از سر گرفتو این مرا خیلی عصبانی می‌کند.

آثار آزار جنسی کودک می‌تواند ویران‌گر باشد اما لزوما دائمی نیستبا خواندن این فصل، شاید برای نخستین‌بار بتوانی برخی از آثار آزار جنسی را در زندگی خود تشخیص دهیچنین تشخیصی می‌تواند دردناک باشد، اما در واقع بخشی از فرایند بهبود است.

**این فهرست‌ها ابزاری تشخیصی نیستند و قرار نیست به‌عنوان راهی برای تعیین این که آیا مورد آزار جنسی قرار گرفته‌ای یا نه، به کار روند.
مطالعه درباره دامنه تاثیراتی که نجات‌یافتگان از آزار جنسی کودک تجربه می‌کنند، می‌تواند به تو کمک کند نگاهی صادقانه به تاثیر آزار بر زندگی امروز خود داشته باشیبرخی آثار آزار جنسی کودک کاملا ویژه‌اند، برای مثال یادآوری ناخوانده‌ی تصاویری از آزار در زمان عشق‌بازیبرخی دیگر عمومی‌ترند، مثلا عزت نفس کم، و یا سختی در بیان احساسات که می‌توانند ناشی از مسائل متعددی جز آزار جنسی کودک باشندآزار جسمی و احساسی، به همراه بسیاری از دیگر چالش‌های زندگی ممکن است به بسیاری از مشکلاتی که در این‌جا فهرست شده‌اند منجر شوند.
اگر مشکلات خود را در فهرست‌های زیر تشخیص می‌دهی، اما مطمئن نیستی که آیا مورد آزار جنسی قرار گرفته‌ای یا نه، تا قبل از حصول اطمینان، شتاب‌زده خود را یک نجات‌یافته تلقی نکنمراقب خودت باشاز دیگران حمایت کسب کنبرای بهبود از تجربه‌هایی که به آنها اطمینان داری، تلاش کنو مطمئن باش که با گذشت زمان، تاریخ‌چه‌ی زندگی‌ات روشن‌تر می‌شود

آزار چگونه بر عزت نفس تاثیر می‌گذارد؟

کودکان وقتی مورد احترام و پرورش قرار گیرند، می‌آموزند که ارزش‌مندند. بدین طریق توانایی و اطمینان در آنها رشد می یابد، احساس خوبی درباره‌ی آنچه که هستند و آنچه که خواهند شد، پیدا می کنند و به درجه ای از امنیت می رسند ، که قادر باشند چالش‌های جدید را تجربه کنند.
وقتی کودکان مورد آزار قرار می گیرند ، فرایند رشد و عزت نفس آنها  مختل می‌شود، مرزهایشان به هم می ریزد، جسارت "نه" گفتن را از دست می دهند و خود را در کنترل زندگی خود عاجز می بینند.
اگر کودکان آنچه را که برایشان اتفاق افتاده برای دیگران تعریف کنند، ممکن است مورد بی توجهی قرار گیرند ، تهمت دروغ گویی به آنها زده شود و آنقدر گفته هایشان، تحریف یا انکار شود که آنها را متقاعد کند که در معرض دیوانگی اند.
ممکن است کودک به جای اینکه فرد آزاردهنده را مقصر بداند، به این باور برسد که این خود اوست که مقصر است ، شایستگی این را ندارد که کسی از او مراقبت کند و در واقع حقش بوده که آزار ببیند. کودک احساس انزوا و تنهایی می‌کند.
به بسیاری از کودکان آزاردیده مستقیما گفته می‌شود که هرگز موفق نمی‌شوند، احمقند یا تنها به درد رابطه‌ی جنسی می‌خورند. با دریافت چنین پیام‌هایی، سخت است که به خود باور داشته باشی.
بسیاری از نجات‌یافتگان چنین حس‌هایی دارند:
  • بد، کثیف یا شرم‌زده
  • بی‌قدرت، مثل یک قربانی
  • متفاوت از دیگران
  • این که در عمق وجودشان، چیزی سر جای خود نیست.
  • این که اگر مردم واقعا آن‌ها را می‌شناختند، ترکشان می‌کردند.

بعضی نجات‌یافتگان:
  • از خود متنفرند.
  • احساس فلج‌شدگی یا بی‌انگیزگی می‌کنند.
  • نمی‌توانند از خود در شرایط خطرناک حمایت کنند.
  • در بزرگسالی قربانی شدن (تجاوز، توهین، ضرب و جرحمکرر را تجربه کرده‌اند.
  • با احساسات خود‌ـ‌ویران‌گر دست و پنجه نرم کرده‌اند یا میل به خودکشی دارند.

اغلب نجات‌یافتگان در این زمینه‌ها مشکل دارند:
  • شناخت نیازهای خود
  • مراقبت و پرورش خود
  • احساس خوب داشتن
  • اعتماد به دریافت‌های شهودی خود
  • شناسایی علایق، استعدادها یا اهداف خود

برخی نجات‌یافتگان:
  • از موفقیت می‌ترسند.
  • نمی‌توانند به اهدافی که تعیین کرده‌اند برسند.
  • احساس می‌کنند هرگز نمی‌توانند در زندگی خود پیش‌روی کنند.
  • احساس می‌کنند باید بی‌نقص باشند.
  • برای جبران احساس ناشایستگی به کار یا دستاوردهای افراطی پناه می‌برند.
  • همه‌ی بخش‌های کودکی خود را فراموش می‌کنند.