استفاده از تمرینهای نوشتاری
«هیچ رنجی مثل تحمل یک داستان گفتهنشده در درون نیست.»
ـ زورا نیل هرستن
الن سالها مدیریت کارگاههای «هرگز به هیچکس نگفتم» را برای بزرگسالان نجاتیافته از آزار جنسی در دورهی کودکی بر عهده داشت. زنان در فضایی سرشاز ار پشتیبانی، رازداری و امنیت دور هم جمع میشدند تا احساسات خود را بکاوند، برای تعدیای که به آنها شده گریه کنند، قدرت خود را سازماندهی کنند و نجاتشان را جشن بگیرند.
در این کارگاهها از زنان خواسته میشد دربارهی مورد آزار جنسی قرار گرفتن در کودکی بنویسند. بیشتر نجاتیافتگان تجربههای خود را انکار میکردند، بیاهمیت میشمردند یا تحریف میکردند. نوشتن راهی مهم برای بهبود است زیرا این فرصت را به تو میدهد که داستان خودت را بگویی و تاریخت را همانگونه که تجربه کردهای، روایت کنی. میتوانی بگویی: این اتفاق برای من افتاد. خیلی بد بود. تقصیر و مسئولیت آن متوجه فرد بزرگسال است. من بیگناه بودم ـ و هستم.
با بازگشت به گذشته و نوشتن دربارهی آنچه رخ داده، همچنین میتوانی احساساتت را دوباره تجربه کنی و غمگین شوی. جاهایی را که خاطرات، درد، وحشت و خشم خود را در آن دفن کردهای، حفاری میکنی. تو تاریخت را دوباره زندگی میکنی اما این بار با پشتیبانی مهربانانهی خود بالغت.
چرا نوشتن؟
یکی از سودمندیهای نوشتن این است که تقریبا همیشه ممکن است. ساعت سهی صبح، وقتی تنهایی یا نمیخواهی همسرت را بیدار کنی، وقتی دوستانت بیرون از شهرند، وقتی پیغامگیر مشاورت روشن است و حتی گربه هم در حیاط پرسه میزند، دفتر خاطراتت دم دست است. نوشتن بیسروصدا، ارزان و همه جاامکان پذیراست. یک دفتر خاطرات میتواند تنها از طریق نوشتن به تو کمک کند بفهمی که چه احساسی داری، چه فکری میکنی، به چه احتیاج داری، میخواهی چه بگویی و چهطور میخواهی یک مساله را مدیریت کنی.
همه میتوانند از نوشتن سود ببرند
استفاده از نوشتن بهعنوان ابزاری برای بهبود چه همراه با دیگران در کارگاهی سازمانیافته شرکت کنی و چه نه، میتواند مفید باشد. لازم نیست نویسنده باشی یا حتی نوشتن را دوست داشته باشی. شاید تحصیلات زیادی نداشته باشی. شاید دیکتهات خوب نباشد یا فکر کنی نویسندهی وحشتناکی هستی.
برخی نجاتیافتگان در نوشتن مشکلات خاصی دارند. اگر مادرت دفترخاطرات شخصیات را خوانده باشد، اگر پدرت معلم انگلیسی بوده و همیشه از نوشتههایت انتقاد میکرده، اگر نزدیکترین دوستت نامههای خصوصیات را در کافهتریای دبیرستان دست به دست کرده باشد، شاید در نوشتن کلمات روی کاغذ محتاط باشی. اما همهی ما نیاز عمیقی به ابراز خود داریم. شاید شیوهی ابراز تو چیزی جز نوشتن باشد، اما اگر دوست داری نوشتن را به عنوان ابزاری برای بهبود امتحان کنی، حتی موانع قبلی هم نباید راهت را سد کنند. بسیاری از زنان بیمیل به نوشتن این تمرین را انجام دادهاند و به شکل چشمگیری سود بردهاند.
زمان و مکان
زمان و مکانی را انتخاب کن که کسی مزاحمت نشود. خوب است که برای هر تمرین دستکم بیست دقیقه وقت داشته باشی هرچند که حتی ده دقیقه هم میتواند نتایجی عمیق و قدرتمند داشته باشد. بسیاری نجاتیافتگان عقیده دارند تعیین یک زمان پایان مشخص قبل از آغاز تمرین موثر است و فضایی امنتر برای نوشتن دربارهی آزار فراهم میکند.
بعضی زنان دوست دارند نوشتن را با آیینی خاص شروع و همچنین تمام کنند: میتوانی شمعی روشن کنی، مراقبه کنی یا دعا بخوانی، یک فنجان چای درست کنی، یا فقط یک دقیقه ساکت بنشینی. این نشانههای آشکار در دو سر زمان نوشتن ایجاد امنیت میکند و میتواند ورود دوباره به زندگی روزانه را کمی آسانتر کند.
از آنجا که نوشتن دربارهی آزار جنسی اغلب احساساتی قوی را برمیانگیزاند، زمانی بین برگرداندن بچهها از مدرسه و شام خوردن را برای این کار انتخاب نکن. بعد از نوشتن زمانی را به خودت اختصاص بده تا تاثیرات نوشتن را جذب کنی.
اگر احساس کردی نوشتهات حالت را دگرگون کرده، شاید دلت بخواهد تمرین نوشتن را با پنج یا ده دقیقه نوشتن دربارهی موضوعی تمام کنی که انعطاف و قدرتت را یادت بیاندازد. چیزهایی مثل «زمینی که روی آن ایستادهام»، «چیزهایی که بهخاطرشان سپاسگزارم» یا «آنچه مرا قوی میکند». گروهی دیگر از زنان عقیده دارند که یک پیادهروی کوتاه بعد از نوشتن یا انجام تمرینهای آرامشبخش بدنی برای پیوند دادن مستحکمترشان به زمان حال مفید است (به بخش «تمرینهایی برای آرامشبخشی» مراجعه کن).
اگر آنچه نوشتهای برایت زیادی سنگین بوده یا احساسات گذشته به تو هجوم آوردهاند، برای توصیههایی دربارهی آرام کردن خود و کسب دوبارهی توازن به بخش «آرام شدن» مراجعه کن.
شنیده شدن
نوشتن به خودی خود بسیار سودمند است اما به مشارکت گذاشتن چیزی که نوشتهای هم مهم است. پس از نوشتن، نوشتهی خود را برای کسی که با توجه و صبوری گوش میدهد، بخوان (به بخش «شکستن سکوت» مراجعه کن).
اگر کسی نیست که فورا بتوانی نوشتهات را برایش بخوانی، آن را برای خودت با صدای بلند بخوان، در این صورت دستکم نوشتهات را برای شنوندهای خواندهای که حواسش هست. صرف به زبان آوردن کلمات میتواند آنها را واقعی کند. اغلب تاثیر چیزی را که نوشتهای تا زمانی که کلمهها را با صدای بلند به زبان نیاوری، نمیفهمی.
اگر نوشتهات را برای کسی میخوانی که تجربهای در گوش دادن به نوشتههای شخصی ندارد، به او بگو که به چه چیزی احتیاج داری. تو از آنها نمیخواهی دربارهی حرفهای تو نقد یا قضاوت کنند. تو ممکن است از آنها بخواهی که سوالاتی بپرسند، به تو کمک کنند که بیشتر دربارهاش حرف بزنی یا فقط در سکوت گوش بدهند. شاید دلداری بخواهی و شاید هم نه. اگر به افراد بگویی که چه نیازی داری، معمولا پاسخهای رضایتبخشتری میدهند.
روش بنیادین
سعی کن هرچیزی که تا به حال دربارهی نوشتن به تو گفتهاند، فراموش کنی. کاری که میخواهی بکنی نوعی نوشتن آزادانه یا نوشتنی به سبک جریان سیال ذهن است. قرار نیست اثر هنری خلق کنی یا نمرهی خوبی بگیری یا مفهومی را به دیگری برسانی. این راهی برای ایجاد اتصال کوتاه در حسگرهاست که چیزی را که میخواهی بتوانی بگویی.
بیوقفه بنویس. سرعتی را که برایت راحتتر است پیدا کن و توقف نکن. اگر گیر کردی یا چیزی برای گفتن به ذهنت نرسید، میتوانی بنویسی «این احمقانهترین تمرینی است که تا به حال شنیدهام» یا «گرسنهام، باید ببینم وقت تمام شده یا نه». یکی از زنهایی که دربارهی آزار خودش مینوشت، هرچند خط یکبار دست نگه میداشت و مینوشت «چیزی بیشتری نمیتوانم بگویم» و بعد باز هم بیشتر ادامه میداد. این که او به خودش اجازهی توقف میداد، ادامهی روایت داستان را برایش ممکن میکرد.
لازم نیست جملههای کامل بنویسی. لازم نیست دیکته یا نقطهگذاری خوبی داشته باشی. نوشتهات میتواند به زبان مادری ات یا هر زبان دیگری باشد. گاهی اگر در کودکیات به زبان دیگری حرف میزدهای، با آن زبان راحتتر به یاد میآوری یا مینویسی. اگر قبل از این که بتوانی حرف بزنی، مورد آزار بودهای، نوشتارت ممکن است بچگانه یا شبیه حرف زدن کودکان به نظر برسد.